در ميان سکوت کوچه هاي دل شکسته ام صدايي را ميشنوم ،
صداي راه رفتنش را ميشنوم ،
صدايي که به قلب خسته ام اميد فردا ميدهد
صدايش را ميشنوم ، زيباست ، دلگرمم ميکند
ميشنوم اما نه با گوش بلکه با تکه هاي شکسته ي دلم ،
وقتي از ميان شکسته هاي دل غمگينم ميگذرد
احساس ميکنم ديگر تنها نيستم ...
زيرا که او خود گفت : من در ميان قلبهاي شکسته جاي دارم ...
خدايــــــــا هيـــــــچگاه کوچه هاي دل شکسته ام را فراموش نکن ...
خدايــــــــا در اين وادي اشک و دلتنگي تنها تو مونس تنهايي ام هستي
پس نگاه مهربانت را از چشم هاي غم زده ام که بيتاب نگاه توست دريغ مدار ...

|